[ad_1]
در داستان اول ، در سال 1969 ، خانم Vo Thi Kim Thanh (نام اصلی خانم Hai Ni) است ، دارای 4 پسر است (نام عمومی Big Cu ، Little Cu و Baby Six ، Baby Seven است). خانم ثان او را به یتیم خانه لانگ ثان برد تا شوهرش را پیدا کند ، در حالی که دختربچه ای به نام وانگ او را حمل می کرد در بیمارستان بستری شد.
چند روز بعد ، پسر 6 ساله ، پسری شش ساله ، برای یافتن مادرش رفت و ناپدید شد. کیم تان با وحشت برگشت و از بچه های دیگر خواست که دیگر نتوانند شوهرش را پیدا کنند که برگردند. از آن زمان ، او اعتقاد خود را به شوهر و همچنین پسرش از دست داده است.
“سالی که کودکم را از دست دادم شش سالی بود که شوهرم را از دست دادم ، فرزندم را از دست دادم ، خانواده ام آتش گرفتند. گاهی فکر می کنم می خواهم 4 بچه ام را نگه دارم تا روی پل بپرند تا به دنیا بیاورید. انگیزه ادامه زندگی را داشته باشید “.
در طول این سالها از دست دادن فرزندانش ، خانم ثان به آسمان و زمین دعا کرد به این امید که توسط خانواده ای مهربان پذیرفته شود. او به تمام معابد بزرگ و کوچک در مناطق لانگ خان و لانگ تا رفت ، زیرا فکر می کرد که شاید پسرش توسط راهبان حمل شود. بیش از نیم قرن می گذرد ، او همیشه جستجو کرده و هرگز امید دیدن دوباره شش را قطع نکرده است.

لحظه احساسی وقتی آقای پسر مادرش را بعد از 51 سال از دست دادن دوباره می بیند.
برای آقای هو ون پسر ، معروف به Baby Six ، از زمان از دست دادن مادرش ، زندگی او بسیار سخت بوده است. خانم ثان و آقای سون هر دو برای ثبت نام در Nhu Never Separated (NCHCCCL) ثبت نام کردند. با این حال ، هنگامی که NCHCCCL آنها را برای یکدیگر پیدا کرد ، با آقای Son تماس گرفت ، وی از خدمه فرار کرد ، وی همچنین پیامی را برای لغو ضبط ارسال کرد.
“راستش من افسرده بودم ، امیدی ندارم. اگر ازدواج كنم عشقم را از دست می دهم ، اگر پسری داشته باشم ، پس او سال گذشته می رود ، اگر خانه كوچكی داشتم ، به دلیل نداشتن بدهی های سنگین مجبور شدم خانه را ترك كنم. آقای سین اعتماد کرد: “من خودم به سختی مریض هستم. از زمانی که کودک بودم تا پیری ، یک روز دوباره منتظر دیدن مادر و برادرانم هستم! اکنون که اقوام خود را دیدم ، دیگر سالم نیستم.” .
اما در همان لحظه تصادف ، آقای پسر اعتماد کرد که “دیدن دوباره مادرت بهتر از بردن بلیط بخت آزمایی است.” در طرف خانم ثان ، پیرمرد 84 ساله گوشه چشم خود را پاک کرد و گفت: “دیدن شما اگر اکنون می میرید خوب است”.
اقوام از دست رفته ، آقای تایلندی وان هیو برادر کوچکتر خود ، آقای تایلند ون هیپ (که در خانه مین است) را در فوریه 1972 ، هنگامی که دهکده پرورشگاه لانگ تان منحل شد ، از دست داد. وقتی او گم شد ، آقای هیپ فقط 6 سال داشت. بعداً ، آقای هیپ بارها به ویتنام بازگشت و به NCHCCCL رفت تا برای یافتن خانواده ثبت نام کند.
آقای هیپ در حال حاضر در رگنسبورگ ، شهری در جنوب شرقی آلمان ، قطب شمال دانوب ، در ایالت بایرن زندگی می کند. و هنوز هم نمی تواند مانند داستان آقای پسر با برادرش تای وانگ هیو متحد شود. به دلیل شرایط پیچیده اپیدمی ، اگرچه او واقعاً می خواست ، اما آقای هیپ نتوانست بلافاصله به ویتنام برگردد تا با نزدیکانش متحد شود.
“خدایا ، من همین الان می خواهم به ویتنام برگردم! ای کاش همین الان در سالن تو باشم! - اما به هیچ وجه! شهر من از 22 دسامبر تا دیروز قفل شده بود ، من نمی توانم به جایی بروم “هیپ از طریق یک تماس ویدئویی خفه شد:” کارخانه من امروز تعطیل است تا به کار خود برگردد! من در حال استراحت هستم تا NCHCCCL را تماشا کنم ، قلب من مانند آتش است! Tet در حال آمدن است! “
نگوک کویان
[ad_2]
آخرین دیدگاهها